کد مطلب:276538 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

اقسام تواضع
بدان كه تواضع امری است اضافی كه برحسب آنچه به آن اضافه می شود اقسامش مختلف می گردد. مثل تواضع برای خدای تعالی، و تواضع برای پیغمبران و اولیای او، و



[ صفحه 579]



تواضع برای سالخوردگان، و تواضع نسبت به والدین و معلّم و متعلّم و مؤمنین و شرافت مندان و علما، و تواضع در مسكن و جای نشستن و در غذا و لباس و تزویج، تواضع در راه رفتن و سخن گفتن، و اقسام بسیار دیگر. و هر یك از این اقسام فواید ارزنده ای دارد كه ذكر آن ها مایه طول كلام و دور شدن از مقصود اصلی است.

و اما این كه دعا برای خاتم اوصیا حضرت صاحب الزمان علیه السلام از اقسام تواضع است، آن كه: دعاهایی كه از انسان و سایر دعا كنندگان صادر می شود اقسام مختلفی دارد، از جمله:

- دعای مهر و رحمت، مانند: دعای پدر برای فرزند، و دعای برادر برای برادران خود و دعای فرشتگان برای زائران قبر امام حسین علیه السلام و امثال این ها.

- دعای جزا و پاداش، مانند: دعای كسی كه به او احسان شده، یا بدی از او دور گردیده برای احسان كننده یا دفع كننده بدی، و دعای متعلّم برای معلّم خود، و نظایر این ها.

- دعای در حقّ دیگری به امید احسان او، و فرق بین این گونه دعا و قسم سابق این كه: قسم قبلی دعا برای امری است كه واقع شده، ولی این گونه دعا برای خیری است كه انتظار می رود حاصل گردد.

- دعای تعظیم و تواضع، مانند: دعای مردم برای بزرگان و علما كه غالباً دعا در حقّ ایشان برای احترام و تجلیل و تواضع است، بلكه دعا نكردن به ایشان در مجالس بر منابر توهین به آنان شمرده می شود.

اكنون كه این مطلب را دانستی، می گویم: دعا برای مولایمان صاحب الزمان علیه السلام و درخواست تعجیل فرج و ظهور آن حضرت از خداوند متعال، تمام عناوین فوق را دربر می گیرد و بر هریك از آن عناوین آثار و فواید مهمّی مترتّب است.

عنوان اوّل - یعنی دعای مهر و شفقت و رحمت - تمام موجبات مهر ورزیدن و شفقت داشتن نسبت آن جناب در وجود شریفش جمع است، كه به بعضی از آن ها اشاره می كنیم:

1 - او پدر حقیقی مؤمنین است.

2 - و برادر واقعی مؤمنین.

3 - غربت و كمی باران.

4 - غیبت و دوری از دوستان.



[ صفحه 580]



5 - مظلومیت به سبب غصب حقوق آن حضرت علیه السلام.

6 - مظلومیت به خاطر این كه خون بهای پدر و اجداد و ارحام و بستگانش گرفته نشده.

7 - ایمان.

8 - بسیاری دشمنان و ناتوانی دوستان آن حضرت.

9 - بسیاری همّ و غمّ و اندوه آن حضرت به خاطر ناراحتی هایی كه در زمان غیبت بر دوستان و شیعیانش می رسد.

10 - طولانی بودن زمان ابتلا و محنت آن جناب.

11 - مجهول بودن قدر آن حضرت در میان مردم و انحراف آنان از روش او.

12 - تقصیر مؤمنین در متابعت و پیروی از آن حضرت و خدمت او.

و امور دیگری كه با تأمل در جهات احوال آن حضرت - كه فدایش شویم - روشن می شود.

پس مؤمن مخلص با دعا كردن برای آن حضرت، فواید و آثار جهاتی كه اشاره گردید به دست می آورد كه در این دعا ثواب نیكی به پدر، و رعایت حقّ برادر، و كمك به غریب و مظلوم، و نصرت مؤمن واقعی، و دلجویی از مغموم و اندوهگین، و رعایت حال گرفتار، و ترحم بر عالم مجهول القدر را متضمن است.

و اما عنوان دوم - یعنی دعا كردن به عنوان پاداش احسان دیگری - در بخش سوم و چهارم كتاب گفتیم: تمام نعمت ها و منافعی كه در آن ها غوطه وریم به توسط و بركت وجود شریف آن حضرت است، به اضافه انواع احسان های آن جناب در حقّ ما، از دعا كردنش برای ما و دفع دشمنانمان و بردباری اش نسبت به ما، و فیوضات علمی و شفاعتش برای ما و انواع دیگر احسان كه زبان از بیان آن ها عاجز است و خامه از تقریر آن قاصر. و خداوند - عزّوجلّ - در سوره الرحمن فرموده: «هَلْ جَزاءُ الإِحْسانِ إِلاَّ الإِحْسانُ فَبِأَیِّ آلآءِ رَبِّكُمنا تُكَذِّبانِ»؛ [1] آیا جزای احسان به جز احسان است، پس ای جن و انس كدامین نعمت های پروردگارتان را تكذیب می كنید.

پس ای كسی كه از پاداش نعمت های مولای احسان كننده ات عاجز هستی، آیا نمی توانی



[ صفحه 581]



ساعتی از ساعت های شب یا روزت را - كه بدون اختیارت می گذرد - به دعا برای صاحب الزمان علیه السلام اختصاص دهی؟ نمی توان ساعتی از شبانه روزت را به دعا كردن برای كسی كه به عناوین مختلف و انواع گوناگون بر تو انعام و احسان نموده، صرف نمایی؟ چقدر جفاكاری، باز هم چقدر جفاكاری! اگر از آنچه گفتیم دلت تكانی نخورد و زبانت به دعاگویی برای مولایت به حركت نیامد. پس از خواب بی خبری بیدار شو و از دیدگانت پرده غفلت را برانداز و بدان كه جوینده خیر به اهلش دروغ نمی گوید و بر ما جز پیغام رسانی تكلیفی نیست.

و اما عنوان سوم - دعا كردن برای دیگری به امید احسان او - در بخش چهارم كتاب بیان داشتیم كه بیشترین نعمت ها و فراوان ترین عطاها و گرامی ترین مواهب با ظهور خاتم امامان - عجّل اللَّه فرجه الشریف - برای مؤمنین حاصل می گردد. بنابراین شایسته است در دعا برای تعجیل فرج و ظهور حضرتش اهتمام ورزند تا از بركات و عنایات آن جناب برخوردار شوند.

و اما عنوان چهارم - دعا برای دیگری به عنوان تعظیم و تجلیل او - می گویم: آیا كسی از آن جناب عظیم تر و گرامی تر و برجسته تر و مُسن تر و عالم تر و بافضیلت تر و زیباتر می شناسید؟ اگر كسی بگوید: آری. می گویم: تو احمق گمراهی هستی. و اگر بگوید: نه. می گویم: پس چرا خداوند را تعظیم نمی كنید؟! مگر فرموده رسول خداصلی الله علیه وآله را نشنیدی كه: از [گونه های] تجلیل خداوند، احترام به مسلمان سفیدموی می باشد. و احادیث دیگر.

پس هرگاه احترام نمودن بزرگسالان و معمّرین مسلمان این چنین باشد، چگونه می توان فضل و ثواب عملی را بیان كرد كه با آن تجلیل و احترام بهترین مشایخ و بزرگان مسلمین انجام می گیرد، و امام و سرور و اعلم افراد بشر كه قلم از توصیفش عاجز است، تعظیم و تكریم می شود (پس آیا قرآن را تدبّر نمی كنند یا بر دل هایشان قفل ها زده شده است). [2] .

اكنون كه این بحث را دانستی، می گویم: دعا برای تعجیل فرج و ظهور مولایمان صاحب الزمان علیه السلام توقیر و تعظیم و احترام آن حضرت در غیاب و حضور است، زیرا كه به ظاهر از انظار مردم غایب است ولی در دل های مؤمنین حاضر، و بر خلایق در همه جا



[ صفحه 582]



شاهد و ناظر می باشد، همچون كسی كه در خانه با آن ها همنشین باشد. واگر در این مطلب تردید داری در كتاب های احادیث نظر كن تا حقیقت امر كاملاً برایت روشن گردد.

از جمله اخباری كه دلالت دارد بر این كه امام علیه السلام بر افعال و اعمال و دل ها و احوال مردم آگاه است و آن ها را می بیند، روایتی است كه در بصائر الدرجات از رمیله است كه گفت: در زمان امیر مؤمنان علیه السلام حالم سخت و بیداری ام شدید گشت، روز جمعه دیدم حالم سبك شده است، با خود گفتم: بهتر از این نمی بینم كه آبی بر خود بریزم و پشت سر امیر مؤمنان علیه السلام نماز بخوانم. پس همین كار را كردم. آن گاه به مسجد رفتم، و چون امیر المؤمنین علیه السلام بالای منبر رفت آن حال سخت بر من بازگشت، هنگامی كه آن حضرت از مسجد بیرون رفت و داخل اقامت گاه خود شد با آن جناب رفتم، فرمود: ای رمیله! دیدم به خود می پیچیدی؟ عرض كردم: آری. و جریان را برای آن حضرت گفتم و انگیزه خودم را از حضور در نماز بیان داشتم.

فرمود: ای رمیله! هیچ مؤمنی مریض نشود مگر این كه ما نیز مریض می شویم، واندوهگین نگردد مگر این كه ما هم اندوهگین شویم، و دعا نكند مگر این كه بر دعایش آمین گوییم، و ساكت نماند مگر این كه برای دعا كنیم. عرض كردم: ای امیر مؤمنان! فدایت شوم! این مربوط به كسانی است كه با شما در اقامتگاه هستند، یا كسانی را كه در اطراف زمین هستند می بینید؟ فرمود: ای رمیله، هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین از ما غایب نیست. [3] .

و در هان كتاب به سند خود از حضرت امام صادق علیه السلام آورده كه فرمود: دنیا برای امام علیه السلام در شكل نیمه گردو تمثل یافت، پس متعرض آن حضرت نشد، و او از اطراف آن تناول می كند همچنان كه یكی از شماها از سر خوان خودش آنچه مایل است تناول می نماید، پس چیزی از دنیا از امام علیه السلام پوشیده نمی ماند. [4] .

و نیز به سند خود از حضرت امام صادق علیه السلام آورده كه فرمود: همانا امام، صدا را در شكم مادرش می شنود، و چون به چهار ماهگی رسید بر بازوی راستش نوشته شود:



[ صفحه 583]



«وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَعَدْلاً لا مُبَدِّلِ لِكَلِماتِهِ»؛ [5] و كلمه پروردگارت از روی صدق و عدل به حدّ تمام و كمال رسید، پس هیچ كلمات او را تبدیل نتواند كرد. و چون از مادرش متولد شد، نوری مابین زمین و آسمان از او ساطع گردد. و چون راه افتد عمودی از نور برایش قرار داده شود كه به آن بین مشرق و مغرب را ببیند. [6] .

و در همان كتاب از احمد بن محمد، از علی بن حدید، از جمیل بن درّاج آورده كه گفت: چند تن از اصحاب ما روایت كرده اند كه فرمود: درباره امام سخن مگویید كه امام علیه السلام سخن را می شنود، در حالی كه جنین در شكم مادرش باشد. پس چون ولادت یافت فرشته بین دو دیده اش می نویسد: «وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَعَدْلاً لا مُبَدِّلِ لِكَلِماتِهِ». و هنگامی كه سنگینی امامت را به دوش گیرد برای او در هر بلدی جای روشنی قرار داده شود كه با آن به اعمال بندگان نظر می نماید. [7] .

و در روایت دیگری از حضرت ابوالحسن موسی بن جعفرعلیهما السلام آمده كه فرمود: همانا امام در زمین به منزله ماه در آسمان و در جای آن است، او بر همه اشیا مطّلع و آگاه می باشد. [8] .

و به سند خود از مفضّل بن عمر آورده كه گفت: بر حضرت ابوعبد اللَّه صادق علیه السلام درباره علم امام نسبت به آنچه در اقاطر زمین هست، پرسیدم كه: آیا در حالی كه در خانه اش نشسته و پرده اش را افكنده از آن ها آگاه است؟ آن حضرت فرمود: ای مفضّل! خدای تبارك و تعالی برای پیغمبرصلی الله علیه وآله پنج روح قرار داد: روح زندگی كه با آن راه رفت و حركت نمود، و روح نیرو كه با آن بپاخاست و جهاد كرد، و روح شهوت كه با آن خورد و آشامید و با زنان از راه حلال آمیزش كرد، و روح ایمان كه با آن امر كرد و عدالت نمود، و روح القدس كه با آن سنگینی نبوّت را تحمّل كرد. و چون پیغمبرصلی الله علیه وآله وفات یافت، روح القدس از او منتقل شد و در امام علیه السلام قرار گرفت، و روح القدس نه می خوابد و نه غفلت می كند و نه سرگرم می شود و نه سهو می نماید. آن چهار روح دیگر خواب و غفلت



[ صفحه 584]



و سرگرمی دارند ولی روح القدس ثابت است با آن، آنچه در شرق و غرب زمین، خشكی و دریا هست، دیده می شود.

عرض كردم: فدایت شوم! آنچه در بغداد است در دسترس امام است؟ فرمود: آری، و هرآنچه زیر عرش هست. [9] .

و شیخ صدوق - كه خدایش رحمت كند - در كتاب فضایل ماه رمضان به سند صحیحی از حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضاعلیه السلام آورده كه فرمود: هركس با شیعیان ما دشمنی كند با من دشمنی كرده، و هركس با ایشان دوستی نماید با من دوستی نموده، زیرا كه آنان از خمیر مایه گل ما آفریده شده اند، پس هركه آن ها را دوست بدارد از ما است، و هركه دشمنشان بدارد از مانیست. شیعیان ما به نور خدا نظر می كنند، و در رحمت خدا واقع می شوند، و به كرامت الهی رستگار می گردند، هیچ كدام از شیعیان ما مریض نشود مگر این كه به مرض او مریض شویم، و غمناك نشود مگر این كه به خاطر غم او غمناك گردیم، و خوشحال نشود مگر این كه به خوشحالی اش شاد شویم. و هیچ یك از شیعیان ما از نظرمان غایب نمی ماند، هركجا از شرق و غرب زمین باشد.

و هركه از شیعیان قرضدار بمیرد، پرداخت آن بر ما است و هركه از آنان ثروتی برجای گذارد برای ورثه او است، شیعیان ما آن هایند كه نماز را برپای دارند و زكات را ادا كنند، و به حجّ خانه خدا روند، و ماه رمضان را روزه بدارند، و نسبت به اهل البیت دوستی كنند، و از دشمنانشان بیزاری نمایند، آن هایند اهل ایمان و تقوی، و اهل ورع و پرهیزكاری، هركه بر آن ها رد كند بر خداوند رد كرده، و هركه بر ایشان طعن زند بر خداوند طعن زده، زیرا كه ایشان به حق بندگان خدایند، و به راستی اولیای او هستند. به خدا سوگند! یكی از ایشان شفاعت می كند درباره عده زیادی همچون (دو قبیله) ربیعه و مُضر، پس خداوند شفاعتش را درباره آنان می پذیرد به جهت این كه نزد خدای - عزّوجلّ - گرامی است.

می گویم: اخباری كه بر موضوع مورد بحث دلالت كند جدّاً بسیار است و در كتب احادیث مذكور می باشد.



[ صفحه 585]



و نیز مؤیّد این معنی است احادیثی كه دلالت دارد بر این كه امامان علیهم السلام شهیدان بر خلقند، كه در اصول كافی و غیر آن مذكور است. چون كه معنی شهید، حاضر آگاه بر واقعه است، چنان كه پوشیده نیست.

خلاصه این كه: همان طور كه دعا برای بزرگان در محضر ایشان تعظیم و تواضع نسبت به آنان است، همچنین دعا برای بزرگ بزرگان و اشرف شریفان در این زمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام در محضرش، تعظیم و فروتنی نسبت به آن جناب است.، و چون تمام اقطار عالم در محضر مقدّس آن بزرگوار - صلوات اللَّه علیه - است، پس برای مؤمن شایسته است كه به سوی او رو كند، و در هر كجا كه باشد آن ولیّ اعظم پروردگار را با دعای خود تعظیم و احترام نماید.


[1] سوره الرحمن، آيه 60 و 61.

[2] سوره محمد، آيه 24؛ «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرْآنَ أَمْ عَلي قُُْوبٍ أَقْفالُها».

[3] بصائر الدرجات: 259.

[4] بصائر الدرجات: 408.

[5] سوره انعام، آيه 115.

[6] بصائر الدرجات: 434.

[7] بصائر الدرجات: 435.

[8] بصائر الدرجات: 435.

[9] بصائر الدرجات: 454.